تئاتر ، هنرِ کویر

تئاتر ، هنرِ کویر

گر بها دادی بهشتت میدهند به بهانه خاک و خشتت میدهند

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 67
بازدید کل : 19803
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

www.dastanak.ir www.shereno.com گفتگوی آنلاین Mohammad Sadegh Tahsini

‎Create Your Badge‎

برتولت برشت

 

زندگی نامه :

برشت به سال ۱۸۹۸ در اوگسبورگ در ايالت باير در جنوب آلمان به دنيا آمد. پس از پايان جنگ جهانی اول، از سال ۱۹۱۹ به انتشار شعرها و نمايشنامه های خود پرداخت و به زودی به شهرتی فراگير رسيد.

برشت در ادبيات و هنر به تعهد اجتماعی معتقد بود و قلم خود را در خدمت مبارزه با نابرابری ها و ناروايی های جامعه نهاده بود. او با نگارش رشته ای از مقالات نظری، مکتب تازه ای در تئاتر پايه گذاشت که "تئاتر اپيک" يا "تئاتر روايی" خوانده می شود. اين تئاتر به ياری "تکنيک فاصله گذاری" و شکستن "توهم نمايشی"، تماشاگر را از غرق شدن در هيجانها و احساسات درام باز می دارد، به او فرصت و توان انديشيدن می دهد، تا بتواند وضعيت موجود را نقد کند.

با به قدرت رسيدن رژيم نازی در آلمان (۱۹۳۳) برشت ميهن خود را ترک کرد، کشور به کشور از برابر پيشروی ارتش نازی گريخت، دانمارک و سوئد و فنلاند را پشت سر گذاشت تا سرانجام در سال ۱۹۴۱ به آمريکا رسيد.

دوران تبعيد برشت، که خود گمان می کرد کوتاه مدت باشد، ۱۵ سال به درازا کشيد. او در تمام اين دوران ناآرام در آفرينش هنری کوشا و پربار بود و آثار ماندگار بسياری نوشت.

پس از پايان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، فضای سياسی تازه ای در آمريکا حاکم شد. داشتن افکار مترقی "جرم" به حساب آمد، نيروها و روشنفکران چپگرا "عناصر دشمن" خوانده شدند. راست گرايان افراطی به سرکردگی سناتور جوزف مک کارتی کارزار مخوفی عليه هنرمندان و نويسندگان مترقی به راه انداختند.

برشت در ۳۰ اکتبر ۱۹۴۷ "برای ادای پاره ای توضيحات" از جانب "کميته ويژه برای تحقيق در فعاليتهای ضدآمريکايی" به واشنگتن فرا خوانده شد. او چند روز بعد ايالات متحده را برای هميشه ترک کرد. پس از چندی اقامت در سويس، به سال ۱۹۴۸ به آلمان شرقی رفت.

برشت در آلمان شرقی با استقبال گرمی روبرو شد. در برلين تئاتر دلخواه خود را به نام "برلينر آنسامبل" پايه گذاشت که ظرف چند سال به شهرت و اعتباری شايان دست يافت. او سرانجام توانست کارهای نمايشی خود را آنگونه که خود در نظر داشت، بر صحنه اين تئاتر به اجرا بگذارد.

 او را بیشتر به عنوان نمایشنامه‌نویس و بنیانگذار تئاتر حماسی، و به‌خاطر نمایشنامه‌های مشهورش چون زندگی گالیله، ننه دلاور و فرزندانش، زن نیک ایالت سچوان، دایره گچی قفقازی، آدم آدم است، ارباب پونیتلا و نوکرش ماتی، مادر و سایر آثارش می‌شناسند. اما برتولت برشت علاوه بر این که نمایشنامه نویسی موفق و کارگردانی بزرگ بود، شاعری خوش‌قریحه نیز بود و شعر‌ها، ترانه‌ها و تصنیف‌های پر‌معنا و دل‌انگیز بسیاری سرود.او سرودن شعرهایش را در ۱۵ سالگی و پیش از نمایشنامه‌نویسی آغاز کرد و نخستین سروده‌هایش را بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ سرود و آنها را در نشریات محلی منتشر کرد. در سال ۱۹۱۸،هنگامی که به خدمت سربازی اعزام شد افزون بر کار در بیمارستان نظامی پشت جبهه، سروده‌هایش را همراه با نواختن گیتار برای سربازان می‌خواند و آنها را مجذوب نوای گرم و سرود دلنشین خود می‌کرد.

شعرهای نمایشی برشت را از مهمترین آثار او دانسته‌اند. اینها شعرهایی هستند که به صورت سرود، تصنیف یا ترانه وارد نمایشنامه‌های او شده و به مناسبت‌های موضوعی خاص یا برای غنا بخشیدن به موضوع و افزایش اثرگذاری، به صورت پیش درآمد، میان‌پرده، موخره یا در میان متن آورده‌شده‌اند. این شعرها اغلب طنزآمیز یا هزل‌آمیز هستند و زیر پوسته شوخ‌طبعانه خود مفاهیم بسیار جدی و آگاه کننده داشته و پیام‌رسان ایده‌های نقادانه و اجتماعی برشت هستند. بیشتر نمایشنامه‌های برشت دربرگیرنده یک یا چند سرود، ترانه و شعر است.

برشت در ۱۴ اوت ۱۹۵۶ در برلين شرقی درگذشت و در گورستان نزديک خانه اش به خاک سپرده شد.

                             

برشت چه مي‌گويد

برشت معتقد بود كه سبك ناتوراليسم برخلاف آنچه مي‌نمايد، واقعي نيست، بلكه فقط بر سر واقعيت كلاه

مي‌گذارد. براي مثال، وقتي كه ما مي‌خواهيم نمايش‌نامه‌ي باغ آلبالوي آنتوان چخوف را بر صحنه نمايش دهيم،

پيروان ناتوراليسم مي‌كوشند كه نماي اين باغ و ساختمان آن را هرچه واقعي‌تر نشان بدهند. اما مشكل اين جاست كه

آن‌ها هر قدر هم كه تلاش كنند نمي‌توانند باغ آلبالوي واقعي را مجسم كنند. اين باغ درختان كهنسال پرشكوفه

 ندارد. گچ و آهك و آجر در ساختمانش به كار نرفته است و همان دكور چوبي و مقوايي است كه با مهارت

نقاشي و ساخته شده است.

بنابراين، ما واقعگرا نيستيم و واقعيت را هم نشان نمي‌دهيم، بلكه خودمان، واقعيت و تماشاگر را فريب مي‌دهيم و به

خودمان و تماشاگر دروغ مي‌گوييم.

برشت مي‌گويد اين چه تلاش و سماجت بيهوده‌اي است كه سعي مي‌كنيم تا دروغي را باورپذير سازيم و اصولا

چه نيازي به اين دروغ هست؟ دكور ما هرچه قدر هم كه به دكور واقعي نزديك باشد باز تماشاگر مي‌داند كه

اين مكان واقعي حكايت نيست و اين‌جا باغي نيست و درخت نيست. پس بياييم واقعيت را همان‌گونه كه هست

باور كنيم و به تماشاگر هم نشان دهيم، يعني بپذيريم كه اين‌جا صحنه‌ي تئاتر است و باغ آلبالوي راستين

نيست و ما مي‌خواهيم با چند عنصر دكوري آن باغ را تداعي كنيم.

برشت به همين ترتيب بازيگري طبيعي را در بازيگري تئاتر رد مي‌كند و آن را دروغ مي‌خواند. به راستي هم

جز اين نيست،  مي‌دانيم كه بازيگر هر اندازه هم كه تلاش كند باز هم موفق نخواهد شد كه روي صحنه هويت

خود، حرفه‌ي بازيگر بودن و تماشاگراني را كه نشسته‌اند و بازي او را مي‌پايند، فراموش كند و صد در صد اتللو

شود. اگر جز اين بود كه اتللو بايد در پايان نمايش زن زيبايش دزدمونا را واقعا بكشد.

برشت مي‌گويد كه بازيگر بايد در هر حال روي صحنه شخصيت خود را از دست ندهد و هم او و هم تماشاگرانش

بدانند كه وي اتللو نيست، بلكه هنرپيشه‌اي است كه امشب نقش اتللو را بازي مي‌كند و فرداشب ممكن است

نقش فلان پينه‌دوز را برعهده بگيرد. برشت نه تنها مي‌گويد كه بازيگر نبايد در قالب نقش خود فرو رود،

بلكه به گمان او بازيگر بايد طوري بازي كند كه هميشه معلوم باشد كه هنرپيشه است و روي صحنه‌ي تئاتر مشغول

بازي است. به زباني ديگر، او موظف است كه با نقش يكي نشود، بلكه از آن جدا شود و از آن فاصله بگيرد.

اين نكته به طور ساده چكيده‌ي چيزي است كه فاصله‌گذاري خوانده شده است و به سبب آن تئاتر برشت

بسيار معروف شده است. بنابراين، معني فاصله‌گذاري جز اين نيست كه تمام عوامل و اركان تئاتري از خود متن

گرفته تا دكور و بازيگر، بايد طوري در تئاتر به كار روند كه حالت تئاتري بودن آن‌ها(نه واقعي و طبيعي

بودنشان) هميشه آشكار باشد.

 

 محمد صادق تحسینی

 


از اینکه نظر خودتون رو مرقوم میفرمایید سپاسگزارم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: محمد صادق تحسینی تاريخ: 27 / 1برچسب:برتولت برشت , برشت, فاصله گذاری تئاتر,تئاتر, محمد صادق تحسینی, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

من گرفتار سکوت سنگینی هستم که قبل از هر فریادی لازم است

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to kavirart.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com